بهانه ی فکر 1

بسم الله الرحمان الرحیم.

این مطلب مقدمه ای است بر بخش "بهانه ای برای فکر".

:: چرا؟

» اول برای اینکه اکثر ما در مواقع بی کاری نمی دانیم چه موضوعی را برای فکر کردن انتخاب کنیم.

» دوم برای اینکه مطالب وبلاگ کمی بیشتر بشود.

» سوم به دلیل اینکه برای اکثر سوالات جوابی اماده داشته باشیم.

» چهارم گاهی سوالاتی برای مان پیش می اید که شاید هیچ جوابی برای ان نداریم.

:: همه ی اینها چه فایده ای دارد؟

» اول اینکه به سراغ کار های بیهوده نرویم. (پیامبر اکرم می فرماید یک ساعت فکر کردن از هفتاد هزار سال عبادت برتر است.)

» دوم احساس می کنم نمی تونم وبلاگ رو فقط با html اداره کنم.

» سوم بعضی وقت ها در دعوی ها به سوالاتی بر می خوریم که جوابی برای انها نداریم. گاهی بخاطر این سوالات حقمان یا حق کس دیگری پایمال می شود؛ یا زندگی کسی به سمت نابودی می رود.

»چهارم گاهی سوالاتی داریم که جرئتی برای پرسیدن ان ها نداریم. ولی این سوالات مانند کنه به ذهنمان می چسبند. شاید جواب بعضی از ان ها را در اینجا پیدا کنید.

:: اولین موضوع؛

»چرا خدا وجود دارد... .«

:: دلیل اول؛

هر قسمت از طبیعت نیازمند به یک منبع قدرت مند است که ان را تا مین کند. مثلا کهکشان به جاذبه، جاذبه به اهن و نیکل، اهن و نیکل به اتم ها، اتم ها به نترون ها و پروتون ها. همه می دانیم که نترون ها و پروتون ها تشکیل دهنده ی کل دنیا هستند. اما ان ها از چه تشکیل شده اند؟ 

ان ها را قدرتی به وجود اورده. اما قدرت چه چیزی یا کسی؟ طبیعت که خود نیاز مند ان هاست. پس بت ها و اب و اتش و ماه و ستارگان و... . دلیل خوبی نیستند. ایا انسان؟ خیر. انسان هم به این ها احتیاج دارد. به این دلیل که هر روزه بسیاری انواع اتم از طریق اب و غذا دریافت می کند و بدون ان ها توان زندگی کردن ندارد.

پس دنیای طبیعی نمی تواند این نیاز ها را برطرف کند. پس باید دنیای دیگری هم وجود داشته باشد. علم فیزیک این دنیا را دنیای موازی می داند که ان هم مثل طبیعت خود نیاز مند است (اسمش روشه "موازی"). طبق اموزه های دین های مختلف هم یا این دنیا وجود ندارد، یا در همین دنیاست یا در دنیای دیگری به نام "اخرت". 

طبق اموزه های ادیانی مثل اسلام که اخرت را دارای وجود می دانند، انسان را دارای دو وجود می دانند (تمرکز بحث ما بر روی انسان و دو گانه بودن جهان است). طبق این اموزه ها روح انسان ها در زمان حیات طبیعی، درون بدن است و ان را زنده نگاه می دارد. 

پس از مرگ، این روح از جسم خارج شده و به دنیای ماوراء الطبیعه می رود و.... .

:: خب به این نتیجه رسیدیم که طبیعت نیازمند دنیای دیگری است و جهان موازی و  اینکه جهان دیگری وجود ندارد، نمی تواند درست باشد، و تنها گزینه ی "ماوراء الطبیعه" می ماند که طبق تعاریفی که از ان وجود دارد، گزینه ی قابل قبولی است.

:: حال به سراغ وجود داشتن خدا می رویم.

در تعاریف ادیانی مثل اسلام، در راس دنیای ماوراء الطبیعه، موجودی به نام "خدا" وجود دارد که تمام نیاز ها از او تامین می شود.

:: حال به سراغ تعریف خدا می رویم.

خدا موجودی است که هیچ تعریفی از او در ذهن بشر جای نمی گیرد. زیرا بشر موجودی است که خلق شده و نیازمند خالق خود است. پس مسلّما در چیز هایی از خالق خود کمتر است. در نتیجه نمی تواند اورا به طور کامل تصور کند. این کمبود ها بسیار زیاد اند و در نتیجه ما نمی توانیم خدا را تصور کنیم. 

::  در مطلب بعد سراغ چرای "وجود فرشته ها و وحی" می روم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد